مشاوره مدیریت

هیچ جامعه ای بدون مدیریت پیشرفت را تجربه نکرده است

مشاوره مدیریت

هیچ جامعه ای بدون مدیریت پیشرفت را تجربه نکرده است

آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۴، ۱۵:۵۸ - علی ...
    دقیقا

۴۴ مطلب با موضوع «عمومی :: ادبیات» ثبت شده است

با رجوع به لینک زیر می توانید اشعار من رو

مطالعه بفرمایید.

اشعار من

جوانی 32 ساله هستم از ایران اسلامی فرزند یک عالم دینی که 8 ساله بودم پدرم را

از دست دادم با کمک خداوند متعال و خانواده تحصیلاتم را تا مقطع کارشناسی ادامه

دادم ولی وقتی نوبت به کار کردن که رسید دیگر کار نیافتم به مقامات کشوری مشکلاتم

را نوشتم حضرات فرمودند به ما ربطی ندارد آنجا بود که فهمیدم در این مملکت هر شخصی

در مقامی وارد شده تا برای خود و خاندان مکرم خود کاری بکند نه بر دیگران.

حال من در زندگی محتاج یک شغل هستم تا قرص نانی به دست آورم و روزگارم بگذرانم که

ظاهرا این کار بر کسی که بی کس و تنهاست یافتنش محال است چون کسی سفارش ما

را نمی کند یادم هست روزی را که مهندس *****استاندار قبلی استان آذربایجان شرقی

برای من کاری نکرد ولی برای یک روحانی که برای یافتن شغل برای فرزندش آمده بود قول

مساعدت داد آنجا بود که قلب شکسته ام دوباره شکست که من هم بابا داشتم ولی

قربانی *****ی شد که حالا مرا اینگونه تحویل می گیرد.

در بعضی ممالک سطح زندگی ها از عیش تا معاش در متغیر است بدین گونه که

بعضی ها غرق عیش اند و بعضی ها غرق در تامین معاش در عین بی معاشی

حال در این ممالک گویندگان بیشتر بحث عدالت می کنند ولی از عدالت خبری

نیست و جویندگان علم و دانش شدیدا دنبال معاشند در حالی که از معاش خبری

نیست و در کرسی های مهم تدریس از نظم و ثبات و عدل و نیکی بحث می کنند

ولی در عمل از هیچ خیر و نیکی خبری نیست.

بیکاری جوانان و مخصوصا دانش آموختگان علاوه بر مشکلات اقتصادی که جوانان را

دچار می کند مشکلات دیگری هم دارد از آن جمله حرفهایی که خانواده ها به جوانان

می زنند و آنها را دچار اضطراب و پریشانی و همچنان مشکلات روحی و روانی آنان را

مضاعف می کنند.

یک روز بهاری رفته بودم به کوه   کوه سرسبز و با صفا و با شکوه

وقتی که نگاه می کردم بر گل و گیاه   از سرم برون می شد غم و غصه و آه

خدایا تو فرمودی شهیدان زنده اند   تو جنت ساکن و نزدتو روزی خورند

شهیدان پیرو روح خدا بودند و رفتند   در واقع سید و آقای ما بودند و رفتند  

شهیدان همه عشق و صفا بودند و رفتند   که بر ما پیشوا و مقتدا بودند و رفتند

زنده باد خط امام و راه شهیدان ما   پاینده باد رهروان خط ولایت و ایمان ما

من دهه ی شصتیم

نیافتم کار و ندیدم عدالت

من دهه ی شصتیم

نتوانستم کنم ازدواج

من دهه ی شصتیم

ندیدم شادی و نشاط

وارث هر گونه سختیم

از اینکه بیکارم و نمی تونم ازدواج کنم ناراحتم نمی دونم چی کار کنم و

 بعضی وقتها از اینکه درس خوانده ام احساس بدی دارم.

من به چشم خویش دیدم رابطه  

لِه نمود زیر پایش قانون و ضابطه

قبلا وقتی کسی دنبال علم و فرهنگ می رفت همه می گفتند آینده ای روشن و مطمئن در پیش دارد و واقعــــا هم

همین طور بود یعنی کسی که درس می خواند و باسواد می شد در واقع خیلی از نیازهایش چون معیشت و احتـرام

و غیره تامین می شد در حالی که امروزه این فکر جز توهم و خیال بیش نیست یعنی از تعداد کثیر رهروان علم و دانش

جز اندکی بقیه نمی توانند کار بیابند و در شرایط بد معیشتی قرار می گیرند و اجبارا در شرایط سخت و نامناسـب کار

می کنند و بعضا شرایط سخت را هم نمی توانند بیابند این هست سخن حق که هر حقیقت جویی نمی توانـــــد ایـن

مسئله را نادیده گرفته و انکار نماید.

امیدواریم انشاالله مشکلات همه حل شود.

ظلم و ستم را فقط جبران حق شوید  

نه آنکــه کسی با زبانش توبه گوید

فکر و اندیشه ام شروع می کند بر شکفتن  

گر قانع باشم بر یکی گفتن و هزاران شنفتن

این روز ها گوش ما حرف حق را خواستار نیست   اندر این دوران مظلوم و بیکس را جز خدا یار نیست

سالها دنبال عدل و حقیقت گشتیم ما ولی در نهایت   دیدیم عدل و حقیقت را کسی بر کسی بدهکار نیست

کار خویش خود کن نداشته باش از کسی انتظاری   چون همه مشغول کار خویشند چون تو بیکار نیست

کار و پــــول و امتیاز جمله مال بعضـــی هاست   همه به فکر خویش است و کسی به فکر اغیار نیست

در گفتار بهشت و جهنم را همی دو چندان گوییم   و لیکن در عمل کسی ترســــان ز جهنم و نار نیست

احساسمان پر است از کمک به مظلوم و ضعیف   ولی در عمل نمونه ای کمک به ضعیف و بیمار نیست

ای دردلـــره درمـــان پروردگاریم   ایله گینن دردیمه درمان پروردگایم

بی پناهم ورگینـن پناهیم اوزون   ای پناه بی پناهــــــــان پروردگاریم

فرارسیدن سالروز شهادت جانگداز حضرت زینب کبری سلام الله علیها بر همه ی دوستداران

اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد.

ز صبر پرسیدند تو را نام آشنا در جهان کیست   گفت آشنای نام آشنای من زینب و زینبی است

پرستار طفلان عاشورا با آن همـــه مصائبـــش   زاده ی فاطمه دخت نبـی هــــم دخت علی است

تمامی حقوق وب برای مشاوره مدیریت محفوظ است

هرگونه کپی برداری از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است